به گزارش خبرگزاری حوزه از یزد، به تازگی شبههای درباره اجرای «کشف حجاب» توسط «رضاخان» در شبکههای اجتماعی مطرح و ادعا شده است که موضوع، کشف حجاب کامل نبوده است؛ بلکه رضاخان صرفاً به دنبال برداشتن «روبند» از صورت زنان بوده و کاری با چادر نداشته است.
حتی ادعا میشود که برای مأمورانی که چادرهای زنان را به زور از سرشان کشیدند، پروندههای قضایی تشکیل شده است. ممکن است مخاطب با شنیدن چنین ادعایی، تصور کند که رضاخان، بهدنبال کشف حجاب کامل نبوده است.
اما در مباحث تاریخی، نمیتوان فقط بخشی از تاریخ را به دلخواه انتخاب کرد و تاریخ را ناقص روایت کرد. به عبارتی، نباید صرفاً به یک مقطع تکیه کرد و وقایع قبل و بعد از آن را نادیده گرفت. آنچه که درباره کشف حجاب رضاخانی کمتر به آن توجه میشود، این است که این امر، به یکباره و به صورت ناگهانی انجام نشد؛ بلکه در یک بازه زمانی و به صورت تدریجی انجام گرفت. رضاخان قبل از آن دستور به کشف حجاب زنان را رسماً اعلام کند، ابتدا متحدالشکل کردن لباس مردان را در دستور کار خود قرار داد و مرحله به مرحله به سوی کشف حجاب پیش رفت.
در اینباره، «حسین فلاحزاده» پژوهشگر تاریخ، در کتاب «رضاخان و توسعه ایران» نوشته است: «رضاشاه همانگونه که گذشت، در سال ۱۳۰۷ ش قانون متحدالشکل کردن لباس مردان را تصویب و به اجرا گذاشت. او در آن سالها البته در صدد تغییر لباس زنان و کشف حجاب نیز بود؛ اما درگیریهای نظامی گسترده با عشایر و... موجب شد تا وی در اجرای آن اهداف در آن زمان درنگ کند و به دنبال زمان مناسب دیگری باشد».
فلاحزاده در ادامه مینویسد: «سفر به ترکیه در سال ۱۳۱۳ ش و تأثیرپذیری شدید رضاخان از آتاتورک و از طرفی تسلط کامل او بر کشور و سرکوب مخالفان فرصت انجام ایده کشف حجاب را فراهم آورد. با وجود این، او به تدریج دست به کار شد». (حسین فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، صفحه ۱۷۵.)
در یک مرحله به دستور رضاخان، «علیاصغر حکمت» وزیر معارف در آن زمان، برنامهای را در سال ۱۳۱۳ ش برای رفع پوشش زنان و عادیسازی کشف حجاب تهیه کرد که به ضرح زیر است: «در مدارس دخترها در حضور میهمانان مرد نطق ایراد کنند و جشن برپا نمایند و بعد در شهرها هر یک از وزراء و مأمورین عالیرتبه در مجالس با حضور زنان شرکت جویند و در عین حال یک محلی به اسم کانون بانوان تأسیس شود که در آنجا خانمهای تحصیلکرده جمع بشوند و آن کانون کارش این باشد که رجال و دانشمندان معروف تهران را دعوت کند که در آنجا برای حضار اعم از زن و مرد خطابهای راجعبه مقام زن در جامعه ـ به خصوص جامعه اسلام ـ بیان کند. ماده بعد این بود که اجازه داده شود در مدارس ابتدایی تا سال چهارم مدارس به صورت مختلط باشد. دبستانها از بچههای ذکور و اناث که در سن ۱۲ـ۱۳ سالگی هستند تشکیل شود و معلمشان هم زن باشد و بالاخره وقتی که این کارها انجام گرفت و افکار حاضر شد، یک روزی در حضور شاه و خانوادهاش جلسهای تشکیل شود و اعلام آزادی نسوان به اطلاع اهل عالم برسد». (حسین فلاحزاده، رضاخان و توسعه ایران، صص ۱۷۵ـ۱۷۶.)به عبارتی دیگر، «اگرچه قانون کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ تصویب شد، ولی رضاشاه از همان آغاز سلطنت به مسئله تغییر در پوشش ایرانیان توجه ویژه داشت. اهمیت این مسأله نزد رضاشاه به حدی بود که نه تنها قوانین خاصی را برای اجرای آن در مجلس گذراندند، بلکه نیرو و توان نظامی و انتظامی حکومت را نیز برای اجرای دقیق آن به کار گرفت. رضاشاه در ۱۷ دیماه ۱۳۱۴، طرح کشف حجاب زنان را اجرا کرد. در این تاریخ، برای اولینبار همسر و دختران رضاشاه، در جشن دانشسرای عالی دختران، بدون حجاب حضور یافتند...». (علیاصغر رجبی، دولتهای رضاخانِ شاه، صص ۴۷۴ـ۴۷۵.)همچنین «پیتر آوری» متخصص تاریخ و ادبیات ایران و یکی از محققان کمبریج، در کتاب «ایران مدرن» مینویسد: «در هشتم ژانویه همان سال [۱۹۳۶ میلادی / ۱۷ دی ۱۳۱۴ شمسی] رضاشاه به اتفاق ملکه و دو دختر بزرگش که بیحجاب بودند و لباس اروپایی به تن داشتند، در یکی از دبیرستانهای تهران حضور یافتند. از این زمان به بعد بود که حجاب ممنوع اعلام شد. مغازهها اجازه خدماتدهی به زنان محجبه را نداشتند و خانمهای محجبه اجازه نداشتند در خیابانها راه بروند یا از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند. بعضی از خانمهای مسن تا پس از سال ۱۹۴۱ م [۱۳۲۰ ش مصادف با خروج رضا شاه از کشور] دیگر از خانه خارج نشدند. آنها نمیتوانستند با مشقتی که این مقررات جدید بر آنها تحمیل میکرد مواجه شوند. پس از سال ۱۹۴۱، تعداد شگفتانگیزی از زنان با اشتیاق دوباره به حجاب رو آوردند و این حجاب به سرعت دوباره به یک منظره معمولی تبدیل شد». (پیتر آوری، ایران مدرن، صفحه ۲۹۲.)
اجرای قانون کشف حجاب رضاخانی بهگونهای بود که در اثر برخورد خشن مأموران رضاخان، تعداد زیادی از زنان دچار آسیبهای جدی و مواردی هم منجر به قتل آنان شد.
در نامه دادخواهی عدهای از زنان یزد به مجلس شورای ملی در دوره رضاشاه، آمده است: «به واسطه یک روسری یا چادر نماز در محلهها، حتی از خانه به خانه همسایه، طوری در فشار پاسبان و مأمورین شهربانی واقع بوده و هنوز هستیم که خدا شاهد است از فحاشی و کتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمیکنند. تا به حال چند زن حامله یا مریضه به واسطه تظلّمات و صدماتی که از طرف پاسبان به آنها رسیده، جان سپردند؛ چه قدر از ترس و حرص فلج شدند و چه قدر مال ما را، روسری یا چادر نماز به غارت بردند.
خدا میداند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان میافتاد، مثل اسرای شام با ما رفتار میکردند. بهترین رفتار آنها با ماها همان چکمه لگد بر دل و پهلوی ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمیشدند یا پولی نداشتیم به آنها بدهیم، ما را به شهربانی و کمیسری میبردند، اذیت ما بیشتر و مخارج ما زیادتر...». (مقاومت شکننده، جان فوران، صفحه ۳۰۸.)
حتی سالها بعد از رضاخان نیز ـ یعنی در اواخر حکومت پهلوی ـ اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضاشاه در مصاحبهای با مجله «زن روز» در ۱۷ دی ۱۳۵۶، به مناسبت روز کشف حجاب، گفته بود: «کاری خواهیم کرد که چند سال آینده، در کتابخانههای ایران، وقتی کتاب لغتی برداشته شد، در بخش حروفِ «چ» و «ح» دو واژه چادر و حجاب حذف شده باشد».
انتهای پیام/











نظر شما